کد خبر: ۱۰۳۵۰
۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۲

سخاوتمندی، درس به‌جا مانده از رزمنده دفاع مقدس

درست نزدیک هفته دفاع مقدس، رزمنده جنگ تحمیلی اهل محله سجادیه از میان ما پر کشید و به سرای باقی رفت. جواد خدادادزاده، سرهنگ بازنشسته ارتش، اردیبهشت سال گذشته سوژه شهرآرامحله بود.

درست نزدیک هفته دفاع مقدس، رزمنده جنگ تحمیلی اهل محله سجادیه از میان ما پر کشید و به سرای باقی رفت. جواد خدادادزاده، سرهنگ بازنشسته ارتش، اردیبهشت سال گذشته سوژه شهرآرامحله بود. مرحوم در آن مصاحبه از شوق اعزام به جبهه در دوران جوانی‌اش گفت که به‌واسطه آن، قید دانشجویی دانشگاه فردوسی و صندلی قضاوت را زده و راهی دانشکده افسری ارتش شده بود.

 


دوست و پشتوانه خوبی بود

فاطمه خدادادزاده، فرزند ارشد مرحوم جواد‌آقا، درباره بیماری و فوت او می‌گوید: پدرم سال‌ها سینوزیت داشت و به‌خاطر آن ریه‌اش هم درگیر بیماری برونشیت می‌شد. مدتی بود که حالش بد می‌شد؛ ابتدا تصور کردیم همان سینوزیت است. به دکتر که مراجعه کردیم، خبر از وجود ضایعه‌ای در مغزش دادند. بعد هم در بیمارستان بستری شد و تحت درمان قرار گرفت، اما وضعیت فرقی نکرد. نیاز بود جراحی شود. پس‌از جراحی هم کامل درمان نشد و متأسفانه پدر را از دست دادیم.

او درباره خصوصیات مرحوم جواد‌آقا می‌گوید: پدرم نه‌تن‌ها برای ما بلکه برای دوستان، آشنایان و اقوام یک دوست و پشتوانه خوب بود. هرجا و هرطور به کمک نیاز داشتند، سراغ پدرم را می‌گرفتند و او همیشه در حد توانش درخواست دیگران را اجابت می‌کرد. هم مهربان بود و هم در‌مقابل مشکلات دیگران احساس مسئولیت می‌کرد.


به اهالی «نه» نمی‌گفت

مهدی مهمان‌نواز، از هم‌محلی‌های سابق مرحوم خداداد‌زاده، درباره او می‌گوید: مرحوم جواد‌آقا و پدرش، حاج‌علی، از افراد اصلی مسجد ابوالفضلی محله سجادیه بودند. انصافا هر‌کاری برای محله، مسجد و اهالی از جواد‌آقا می‌خواستیم، نه نمی‌گفت. در همه برنامه‌های مذهبی هم پیش‌قدم بود و قسمتی از هزینه‌ها را تقبل می‌کرد. حتی برای خرید املاک پشت مسجد و گسترش فضای آن کمک شایان‌توجهی کرد که فراموش نمی‌شود. جواد‌آقا خیلی ثروتمند نبود، اما سخاوتمند بود و دست خیر داشت.

مهمان‌نواز به دیگر فعالیت‌های آن مرحوم در محله اشاره می‌کند و می‌گوید: جواد‌آقا در هر برنامه خیری مشارکت می‌کرد. حتی هرچندوقت یک‌بار بسته حمایتی معیشتی تهیه و بین تعدادی از نیازمندان محله توزیع می‌کرد. کمک‌های غیر‌نقدی هم می‌کرد که ارزش زیادی داشتند؛ مثلا، چون در رشته حقوق تحصیل کرده بود، به افراد گرفتار محله، مشاوره حقوقی رایگان می‌داد.

 

پارتی‌بازی برای جبهه!

بخشی از خاطرات مرحوم خداداد‌زاده در گفت‌وگوی سال گذشته با شهرآرا محله:

اولین‌بار مرداد سال ۱۳۶۶ بود. پارتی‌بازی کردیم و شش نفر از دانشکده به جبهه رفتیم. به منطقه عملیاتی شرهانی. سختی‌های بسیاری داشت. کنارش پشه و گرمای پنجاه‌درجه مرداد که خود اهالی به آن فصل خرماپزان می‌گویند. باوجوداین وقتی با خانواده تماس می‌گرفتم، به مادرم می‌گفتم اینجا زیر کولر نشسته‌ایم و همه‌چیز مهیاست تا نگران نشود. اما حقیقت این است که بسیار سخت بود و رزمندگان در شرایط سختی می‌جنگیدند. 



* این گزارش دوشنبه ۲ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۳ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44